تیم ورکینگ:
مهارت کار تیمی یکی از کلیدیترین مهارتهایی است که در توسعه فردی مورد توجه قرار میگیرد. طبیعتاً کار تیمی هم مانند درونگرایی و برونگرایی و بسیاری صفات شخصیتی دیگر، نوعی ترجیح شخصیتی است.
به عبارتی، ممکن است کار تیمی برای شما خوشایند یا ناخوشایند، ساده یا دشوار باشد.
با این حال، حتی اگر به کار تیمی علاقمند نیستید و ترجیح میدهید از شرایطی که شما را به فعالیتهای تیمی وامیدارد دوری کنید، باید حداقلی از مهارت کار تیمی را در خود پرورش دهید. چون در غیر این صورت، هیچ گروه یا سازمان یا
کسب و کاری شما را در مجموعهی خود نخواهد پذیرفت.
ار نگاه بلبین، تعریفهای ناگفتهی زیادی از تیم در ذهن برخی از مدیران وجود دارد:
- تیم، مجموعهی افرادی است که در مورد یک اتفاق خاص میتوان همزمان سر همهی آنها فریاد زد.
- تیم، مجموعهای از افرادی است که میشود آنها را با هم به اتاق مدیریت صدا زد.
- تیم، مجری انجام وظیفهای است که هر چه تلاش کردیم، نشد آن را به صورت دقیق، تعریف و توزیع کنیم.
و در تعریف کار گروهی داریم:
دو یا چند نفر از انسانها که با هم تعامل دارند و کار آنها به هم وابسته است و در کنار هم قرار میگیرند تا به یک هدف مشخص برسند
وقتی از یک گروه کاری یا Work group حرف میزنیم منظورمان کسانی است که در به اشتراک گذاری اطلاعات و تصمیم گیریها با هم تعامل دارند و هر یک میکوشند کمک کنند تا دیگری وظایف خود را بهتر انجام دهد.
با این مقدمه به بیان ده تفاوت عمده کار تیمی و کار گروهی می پردازم.
ده تفاوت اساسی بین تیم و گروه
۱. ادراک:
اعضا در گروه بر این باورند که برای مقاصد اجتماعی گردهم می آیند و ممکن است افراد در کار یکدیگر دخالت کنند و به خاطر منافع خود دیگران را به خطر انداخته و یا آنها را نادیده بگیرند.
اما در تیم اعضا استقلال خود را دریافته اند و می دانند که بهترین راه حصول اهداف فردی و گروهی پشتیبانی متقابل در تیم زمان با کشمکش در خصوص ریشه ها و پایه ها و به دست آوردن مقاصد شخصی به قیمت به خطر انداختن مساله دیگران هدر نمی رود.
۲. مالکیت: در گروه افراد بیشتر روی خود و اهداف خود تمرکز میکنند چون نقش بسزایی در برنامه ریزی اهداف ندارند شغل خود را به صورت کار استخدامی میبینند و بیشتر به دنبال نفع شخصی هستند.
اما در تیم افراد احساس مالکیت می کنند چرا که آنها نسبت به اهداف و ارزش هایی که خود در به وجود آوردن آن سهیم بوده اند، متعهد هستند.
۳ خلاقیت و همکاری: در گروه تشویق به خلاقیت نمیشود اما در تیم با به کارگیری استعدادهای شخصی دانش و خلاقیت در موفقیت سازمان خود مشارکت می کند.
۴. اعتماد: در گروه عدم اعتماد به انگیزههای همکاران خود وجود دارد و ابراز نظری آن مخالفت عملی تفرقه انداز و غیر حمایتی در نظر گرفته می شود در حالی که در تیم افراد در فضایی مملو از اعتماد فعالیت میکنند و نسبت به ابراز نظرها و ایدههای مخالف خود تشویق می شوند.
۵. درک متقابل: درک متقابل در گروه موجود نیست اما در تیم اعضا ارتباطات باز و صادقانه را تمرین می کنند و نقطه نظرات یکدیگر را درک می کنند.
۶. رشد فردی: در گروه افرادی از آموزش خوبی برخوردار میشوند اما در کارشان توسطمدیر محدود هستند اما در تیم افراد تشویق می شوند تا مهارت های خود را توسعه داده و در کارشان مهارتها و آموزه ها را به کار گیرند.
۷. رفع تضاد ها: در گروه تضادها اهمیتی داده نمی شود در حالی که در یک تیم همه می پوشند تا به رفع تضاد ها کمک کنند و به یک باور مشترک برسند.
۸. تصمیم گیری مشارکتی: در گروه وضعیتهای برنده بازنده بسیار عادی و روتین است ولی در یک تیم وضعیتهای برنده برنده در اکثر موارد هدف غایی این تیم محسوب می شود.
۹. رهبری شفاف: در گروه رهبران معمولاً پشت میزش نشسته و در صحنه عمل کمتر حضور دارند. در حالی که در یک تیم رهبران از طریق مشارکت فعال و راغب گروه، مورد احترام قرار می گیرند.
۱۰. تعهد: در گروه اعضا تعهد خاصی نسبت به برتری و افتخار فردی ندارند و تراز عملکرد معمولاً متوسط است اما در یک تیم فقط آنهایی که به برتری و عملکرد عالی متعهد هستند، استخدام میشوند. و همه افراد در محیطی سازگار و هماهنگ با یکدیگر کار می کنند.
بنابراین وجه اصلی تمایز بین کار تیمی تیم و کار گروهی، بحث هم افزایی یا سینرژی است.
دکتر سمیه رحیمیان